سکوت ۲۵ ساله
سکوت ۲۵ ساله اشاره به رفتار سیاسی امام علی(ع) در مقابل حکومت خلفای سهگانه است. از این سکوت امام علی(ع) برداشتها و تفاسیر متعددی شده است؛ برخی آن را دلیلی بر انتخابی بودن حاکم جامعه دانسته و عدهای دیگر آن را به دلایلی نظیر مصلحت جامعه اسلامی و خطر بازگشت کفر، فقدان یاور برای قیام امام علی(ع) در بازپسگیری حق خود و جلوگیری از فروپاشی جامعه نوپای اسلامی دانستهاند.
امام علی(ع) در حدیثی که شیخ صدوق نقل میکند، پیروی از روش اولیای الهی(ع) را دلیل سکوت خود دانسته است. برخی عبارت سکوت ۲۵ ساله را عبارتی نادرست دانسته و رفتارها و گفتارهای امام علی(ع) در خصوص حوادث پیشامد را دلیلی برای این تلقی ذکر نمودهاند.
اهمیت و جایگاه
سکوت ۲۵ ساله امام علی(ع)، بخشی از زندگانی امام علی(ع) در دوران حکومت خلفای سه گانه است که وی از حق جانشینی خود بر پیامبر اسلام(ص) سخن نگفته است. این دوران از پذیرفتن خلافت ابوبکر (بیعت) پس از واقعه سقیفه بنی ساعده در سال یازدهم هجری آغاز و با پذیرش خلافت از سوی او در سال ۳۵ هجری خاتمه مییابد.
البته برخی معتقدند انتساب «۲۵ سال سکوت» به امام علی(ع) اشتباه است؛ زیرا هیچ کس مانند حضرت علی(ع) و هیچ منبعی مانند نهجالبلاغه تا این حد، تحلیلهای دقیق از وقایع مختلف تاریخی ارائه نکرده و به این معنا نیست که امام علی(ع) هیچ دفاعی از حق خود و از لغزشها ننموده است.
واقعه سقیفه بنی ساعده
پس از رحلت پیامبر اکرم(ص)، بنا به وصیت او، علی(ع) با همراهی بنیهاشم در حال انجام امور کفن و دفن بودند، انصار و مهاجرین، جلسهای در سقیفه بنیساعده تشکیل دادند تا جانشین پیامبر(ص) را از میان انصار انتخاب کنند و پس از مشاجراتی، بدون توجه به واقعه غدیر و سخن بعضی صحابه در خصوص سفارش پیامبر اکرم(ص) به جانشینی امام علی(ع)، ابوبکر را به عنوان خلیفه معرفی کردند.
چرایی سکوت
در میان دانشمندان، دو دیدگاه در خصوص چرایی سکوت امام علی(ع) وجود دارد. گروهی از دانشمندان که عمدتاً علمای اهل سنت و برخی دیگر را تشکیل میدهند، معتقدند سکوت ۲۵ ساله امام علی(ع) نشاندهنده این است که امام(ع) برای خود حق حکومت قائل نبوده و حق حکومت برای مردم است. در مقابل گروه دوم که دانشمندان شیعه و برخی دانشمندان اهل سنت را تشکیل میدهند، این سکوت را با توجه به کلام امام علی(ع) تشریح نمودهاند و بر الهی بودن حق حکومت تاکید نمودهاند:
موافقان الهی بودن حق حکومت
دانشمندان شیعه سعی کردهاند دلایل آنچه سکوت نامیده میشود، بر اساس گفتارها و رفتارهایی که از امام علی(ع) به جا مانده است، تحلیل کنند. دلایلی که این اندیشمندان مطرح کردهاند، اینگونه است:
- اعتراض: ابن ابی الحدید دانشمند اهل سنت و شارح نهج البلاغه نیز در چند بخش از تفسیر خود، سخنان امام علی(ع) را به معنای اذعان امام علی(ع) به عدم حقانیت خود در خلافت تعبیر مینماید، اما در بخشی دیگر از شرح نهج البلاغه، نپذیرفتن شروط برخی اعضای هیئت خلیفه دوم برای تعیین خلیفه بعدی را نشان از اعتقاد به نادرستی سیره خلفای پیشین میداند، نه اصل حکومت؛ به همین دلیل در پاسخ گفت:«مرا رها کنید و به سراغ کسی بروید که شرطهای شما را قبول دارد.» و در بخشی دیگر از شرح خود بر نهج البلاغه، رفتار و گفتار امام علی(ع) را مطابق با انتصابی بودن جانشین رسول اکرم(ص) و دانسته است.
- فقدان یاور: در خطبه ۲۶ نهجالبلاغه، آمده است: «نظر کردم، جز اهل بیتم یاری برایم نبود، از اینکه آنان را در جنگ نابرابر به دست مرگ سپارم دریغ کردم، چشم بر خاشاک در دیده بستم، زهر غم و غصه آشامیدم و بر فروبردن خشم صبر ورزیدم و بر حادثه تلختر از درخت عَلقَم(درختِ کُنارِ تلخ) پایداری کردم.» علامه جعفری در پاسخ به این سوال که با وجود یارانی چون مقداد کندی، سلمان فارسی، ابوذر غفاری، ابو ایوب انصاری، مالک اشتر و چند صحابه دیگر که در موضوع زمامداری از امام علی(ع) حمایت میکردند، چرا امام علی(ع) تنها اهل بیت خود را یار خود میداند، مینویسد: «این عدۀ انگشت شمار به قدری به مقام شامخ امیرالمومنین(ع) ارادت و عشق میورزیدند که مانند اهل بیت و دودمان طهارت بودند.»
- فقدان زمینه لازم: امام علی(ع) در پاسخ ابوسفیان و چند تن دیگر که از امام(ع) درخواست بیعت (و در نتیجه مخالفت با خلیفه وقت) میکردند، گفت:«(در این موقع سزاوار آنست که از حقّ خود چشم پوشیده صبر کنم، زیرا) آنکه میوه را در غیر وقت رسیدن بچیند، مانند کسی است که در زمین غیر زراعت کند.»ابن میثم بحرانی معتقد است این سخن به معنای فقدان زمینه لازم در بازپسگیری حق اوست. علامه جعفری نیز معتقد است خوشبینی مردم به یکدیگر و شایعه رضایت امام علی(ع) به ماجرای پس از وفات پیامبر اکرم(ص)، مردم را از آمادگی پذیرش حکومت امام(ع) محروم ساخته بود.
- جلوگیری از فروپاشی جامعه اسلامی: برخی نیز معتقدند امام علی(ع) علاوه بر موارد بالا برای حفظ اتحاد اسلامی و خطری از بازگشت کفر احساس میکرد، از حق خود چشمپوشی کرد.
- پیروی از روش اولیای الهی(ع): برخی از صاحبنظران معتقدند سکوت ۲۵ ساله امام علی(ع) را در ادامه درنگ او در کشتن عمرو بن عبدود، جنگاور نامی عرب و دیگر رفتارهای امام اول شیعیان در همین باب جستجو کرد. امام علی(ع) در پاسخ به سوال مردم مدینه در خصوص علت جنگ با عایشه، طلحه و زبیر و سکوت در برابر خلفای سهگانه، دلیل سکوت ۲۵ ساله خود را بیان نموده است. حضرت علی(ع) علت سکوت خود را پیروی از روش ۶ پیامبر الهی(ع)، حضرت ابراهیم(ع) آن زمان که از قوم خود به دلیل نارواییهای آنان کناره گرفت، حضرت لوط(ع)آنجا که قدرتی در میان قوم خود نداشت و مظلوم واقع شد، حضرت یوسف(ع) هنگامی که زندان را بر انجام عملی که خداوند بر آن خشمگین میشد ترجیح داد، حضرت موسی(ع) به دلیل ترس از قومش از آنها گریخت، حضرت هارون(ع) آنجا که در صدد قتلش برآمدند و حضرت محمد(ص) آنجا که از بیم جان، از قومش گریخت و به غار پناه برد و امام علی(ع) در بستر او خوابید(لیلة المبیت).
مهدوی دامغانی در پاسخ به این سوال که چرا امام علی(ع) جمله «دعونی و التمسوا غیری» (ترجمه: رهایم کنید و غیر مرا بخواهید) را (که دلیل اصلی انکارکنندگان حق رهبری جامعه برای امام علی(ع) است) به زبان آورده؛ معتقد است: اول اینکه مردم به امتیازات عثمان و نحوه حکومت او عادت نموده بودند و همان انتظار را از امام علی(ع) داشتند؛ دوم اینکه روش و منش امام علی(ع) با روش اکثر مسئولین و استانداران زمان عثمان مخالف بود و تاریخ نیز نشان داد که این گروه علیه امام علی(ع) لشکرکشی کردند؛ و سوم اینکه در شرایطی که ابوبکر با وجود امام علی(ع) خود را اصلح نمیداند و در روایاتی وجود امام علی(ع) را دلیل عدم صلاحیت خود، نام برده است، به طور قطع امام علی(ع) لایقترین فرد برای تصدی مدیریت جامعه اسلامی بود، این جمله میبایست متواضعانه تعبیر شود، همانطور که مرسوم است. به همین دلیل، امام خود را بر سر دو راهی میدید: تسلیم نشدن در برابر بیعت مردم در آن شرایط بحرانی، یا تن دادن به بیعت و استقبال از طوفانها و بحرانها و امواج سهمگین اجتماعی.
موافقان مردمی بودن حق حکومت
برخی معتقدند سکوت امام علی(ع) در دوران ابوبکر، عمر و عثمان، نشان میدهد حق حاکمیت با مردم است. مهدی بازرگان معتقد است اعمال و رفتار امامان شیعه(ع) در برابر حق حکومت، نشاندهنده این حقیقت است که تمامی امامان(ع)، حق حکومت را نه در تملک یزید و سایر حاکمان میدانستند و نه در تملک خودشان و نه در تملک خداوند، بلکه حق حاکمیت را حق مردم میدانستند.
اولین کسانی که از سکوت ۲۵ ساله امام علی(ع)، الهی نبودن حق حکومت و مردمی بودن آن را نتیجه گرفتهاند،برخی دانشمندان اهل سنت بودهاند. ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه و در تفسیر جمله «دعونی و التمسوا غیری» (ترجمه: رهایم کنید و غیر مرا بخواهید) معتقد است اگر امام علی(ع) حقی را از خود سلب شده میدید و آن حق هم از جانب پیامبر اکرم(ص) بود، چنین جملهای را نمیگفت. البته دانشمندان اسلامی عموما به نظریه انتصاب قائل بوده و در کتب خود این نظریه را با دلایل مفصل رد نمودهاند.
امام(ع) در این ۲۵ سال چه میکرد؟
جعفر سبحانی فهرستی از اعمالی که امام علی(ع) در این ۲۵ سال انجام میداد را بدین صورت آورده است:
- تفسیر قرآن، حل مشکلات بسیاری از آیات و تربیت شاگردانی همچون ابن عباس؛
- پاسخ به پرسشهای دانشمندان ملل جهان؛
- بیان احکام رویدادهای نوظهور؛
- مشاوره به خلفا در مسائلی که بن بست خورده بودند؛
- پرورش انسانهایی با ضمیر پاک؛
- کار برای تامین زندگی بینوایان؛
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ منتظریمقدم، بیست و پنج سال سکوت، ص۴۱.
- ↑ «انتساب ۲۵ سال سکوت، به امام علی(ع) اشتباه است»، خبرگزاری تسنیم.
- ↑ راز سکوت ۲۵ ساله علی علیهالسلام، خبرگزاری شبستان.
- ↑ مفید، الارشاد، ۱۳۷۶ش، ج۱، ص۱۸۶.
- ↑ مظفر، السقیفة، ۱۴۱۵ق، ص۹۵-۹۷.
- ↑ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار الصادر، ج۲، ص۱۲۳؛ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۰۲.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغة، ج۶، ص۸.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۷، ص۳۳؛
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۳۰۷.
- ↑ دهخدا و دیگران، لغتنامه دهخدا، ذیل عنوان علقم.
- ↑ نهج البلاغه، ترجمه انصاریان، خطبه ۲۶.
- ↑ جعفری، شرح نهجالبلاغه، ۱۳۷۶ش، خطبه ۲۶.
- ↑ نهجالبلاغه، ترجمه فیض الاسلام، خطبه ۵.
- ↑ بحرانی، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۷۶و۲۷۷.
- ↑ جعفری، شرح نهجالبلاغه، ۱۳۷۶ش، خطبه ۵.
- ↑ علامه مجلسی، شرح نهجالبلاغة، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۳۱۳؛ مکارم شیرازی، الأمثل، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۵۴۲؛ سند، الصحابه بین العدالة و العصمة، ۱۴۳۳ق، ص۳۰۴؛ ابومعاش، الشیعة فرقه الناجیة، ۱۴۲۸ق، ج۲، ص۵۳۴.
- ↑ بابایی، «تعامل فرهنگ با سایر مولفههای قدرت ملی از دیدگاه امام علی(ع)»، ص۶۸.
- ↑ سوره مریم، آیه ۴۸.
- ↑ سوره هود، آیه ۸۰.
- ↑ سوره یوسف، آیه۳۳.
- ↑ سوره شعرا، آیه ۲۱.
- ↑ صدوق، علل الشرایع، ۱۴۰۸ق، ص۱۵۰.
- ↑ نهج البلاغه، ترجمه انصاریان، خطبه ۹۲.
- ↑ مهدوی دامغانی، جلوه تاریخ در شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۴۶۸.
- ↑ بازرگان، «آخرت و خدا، هدف بعثت انبیاء»، ص۴۸-۵۲؛ حائری یزدی، حکمت و حکومت، ۱۳۸۸ش، ص۱۴۴؛ قلمداران، حکومت در اسلام، ۱۳۸۵ش، ص۳۸.
- ↑ بازرگان، آخرت و خدا، هدف بعثت، ص۵۰.
- ↑ نگاه کنید به: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج ۷، ص۳۳ / فخر رازی، الاربعین، ص۷۶ / تفتازانی، شرح المقاصد، ج ۵، ص۲۶۲؛ روزبهان،دلائل الصدق، ج ۲، ص۲۱.
- ↑ نهج البلاغه، ترجمه انصاریان، خطبه ۹۲.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه،۱۴۰۴ش، ج۷، ص۳۴.
- ↑ سید مرتضی، الذخیره، ۱۴۳۳ق، ص۴۷۴؛ ابن نوبخت، الیاقوت، ص۸۲؛ حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ج ۲، ص۲۰۰ / محقق لاهیجی، گوهر مراد، ص
- ↑ سبحانی، «فرازهایی حساس از زندگانی امیرمومنان(ع): بیست و پنج سال سکوت چرا؟»، ص۵۱-۵۳.
منابع
- نهج البلاغه، ترجمه حسین انصاریان، تهران، انتشارات پیام آزادی، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش.
- نهجالبلاغه، ترجمه فیض الاسلام، تهران، انتشارات فقیه، ۱۳۶۸ش.
- صدوق، محمد بن علی، علل الشرایع، نجف، منشورات المکتبة الحیدریه، ۱۴۰۸ق.
- ابومعاش، سعید، الشیعه فرقه الناجیة، قم، موسست السیدة المعصومة، چاپ اول، ۱۴۲۸ق.
- بحرانی، ابن میثم، شرح نهج البلاغه، تهران، دفتر نشر کتاب، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
- بابایی، محمدباقر، «تعامل فرهنگ با سایر مولفههای قدرت ملی از دیدگاه امام علی(ع)»، فصلنامه مطالعات عملیات روانی، شماره۱۱، زمستان۱۳۸۴.
- «»، خبرگزاری تسنیم، تاریخ درج:۱۶ بهمن۱۳۹۲، تاریخ بازدید:۱۳ آبان۱۳۹۸.
- بازرگان، مهدی، «آخرت و خدا، هدف بعثت»، فصلنامه کیان، شماره ۲۸، زمستان ۱۳۷۴ش.
- جعفری، محمدتقی، شرح نهجالبلاغه، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۶ش.
- حائری یزدی، مهدی، حکمت و حکومت، لندن، نشر موج آزادی، ۱۳۸۸ش.
- «»، خبرگزاری شبستان، تاریخ درج:۱۶ تیر۱۳۹۴، تاریخ بازدید:۱۴ آبان۱۳۹۸.
- سبحانی، جعفر، «فرازهایی حساس از زندگانی امیرمومنان(ع): بیست و پنج سال سکوت چرا؟»، ماهنامه درسهایی از مکتب اسلام، سال شانزدهم، شماره۸، مرداد۱۳۵۴ش.
- سند، محمد، الصحابه بین العداله و العصمه، بیروت، نشر الامیره، ۱۴۳۳ق.
- قلمداران، حیدرعلی، حکومت در اسلام، تهران، نشر اسماعیلیان، چاپ دوم، ۱۳۸۵ق.
- علامه مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، شرح نهجالبلاغة المقتطف من بحارالأنوار، تهران، نشر وزارت ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.
- طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری: تاریخ الأمم و الملوک، بیروت،دار التراث، ۱۳۸۷ق.
- مظفر، محمدرضا، السقیفة، با مقدمه محمود مظفر، قم، مؤسسة أنصاریان للطباعة و النشر، ۱۴۱۵ق.
- مفید، محمد بن محمد، الارشاد، تهران، کتابفروشی اسلامیه، چاپ سوم، ۱۳۷۶ش.
- مکارم شیرازی، ناصر، الأمثل فی تفسیر کتابالله المنزل،قم، انتشارات مدرسه علی بن ابیطالب، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- مهدوی دامغانی، محمود، جلوه تاریخ در شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید، تهران، نشر نی، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش.
- یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، بیروت، دار الصادر، بیتا.